بررسی ریشه‌های امر دیونیزوسی و آپولونی فلسفة هنر نیچه در فلسفة شوپنهاور

Authors

  • علی عزیزیان دانشجوی دکتری فلسفة هنر، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران؛
Abstract:

هدف این مقاله، بررسی ارتباط امر دیونیزوسی و آپولونی در فلسفة هنر نیچه با فلسفة شوپنهاور است. در این زمینه، ضمن بیان سابقة تفاسیر موجود در ارتباط امر دیونیزوسی و آپولونی با اراده، تصور، والا و زیبا، به بررسی نقاط قوّت و ضعف آن می‌پردازیم. سپس در بحثی تکمیلی و متفاوت با سنّت تفاسیر موجود، رابطة امر دیونیزوسی و آپولونی را در فلسفة اخلاق شوپنهاور جویا می‌شویم. در فلسفة اخلاق، شوپنهاور خودخواهی اراده را اساس عمدة اعمال اخلاقی ما در نظر می‌گیرد. او این خودخواهی را به خودخواهی غیر منفعطت‌طلبانه تعبیر می‌کند که شامل خودخواهی ارادة زندگی و خودخواهی به شکل شرارت محض است. از این نظر که خودخواهی اراده همان آری‌گویی به اراده است، نیچه آن‌ها را با تغییر ارزشگذاری، اساس فلسفة هنر خود قرار داده‌است و نام‌های دیونیزوسی و آپولونی را به آن‌ها داده‌است. این امر، خودخواهانه بودن اشعار دیونیزوسی آرخیلوخوس و نیز آپولونی بودن حماسة هومر (سرود خودخواهی آشیل در پوشش حماسه) را با قوّت تمام توجیه می‌کند و دلیلی محکم برای ارتباط امر دیونیزوسی و آپولونی با اخلاق شوپنهاور است. همچنین، ارتباط عمیق فلسفة نیچه را با اخلاق و ارزشگذاری که در همة زمینه‌ها وجود دارد، در زمینة هنر نشان می‌دهد. به این ترتیب، علاوه بر اراده، تصور، زیبا و والا در فلسفة اخلاق شوپنهاور، جوانب مختلف امر دیونیزوسی و آپولونی نیز آشکار می‌شود و ما را به تعریفی جامع از آن‌ها می‌رساند، البته تا جایی که به فلسفة شوپنهاور مربوط هستند.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

نقد شوپنهاور از فلسفة اخلاق کانت

مفهوم «اراده» جزء یکی از مفاهیم کلیدی فلسفة اخلاق "کانت" و "شوپنهاور" محسوب می شود. در نظام اخلاقی کانت، اراده زمانی وجهة اخلاقی پیدا می‌کند  که کاملاً تابع عقل و قوانین ماتقدم و مطلق آن باشد. اما شوپنهاور معتقد است که چون ارادة انسان مقدم بر عقل اوست، بنابراین عقل نمی‌تواند اراده را به انجام کاری وادارد. او به‌جای عقل، انگیزه‌ها و محرک­ها را به‌عنوان منشأ اصلی شکل‌گیری هر عمل ارادی- ازجمله عمل...

full text

گسست معرفت شناختی و واسازی سوبژکتیویسم در فلسفة نیچه

خوانش نیچه از واسازی مفهوم سوبژکتیویسم، بر گسستِ معرفت­شناختی از فهم­های سنتی و مدرن در باب معرفت، حقیقت، زبان و آگاهی استوار است. او چهارچوبی جدید برای بازتفسیر موجود انسانی به عنوان موجودی دائماً متغیر در شبکة فرایندهای تن­کردشناسانه ارایه می­دهد و پدیده‌هایی چون معرفت، حقیقت، زبان و اندیشه را از نو تفسیر و ارزشیابی می­کند. هدف نیچه کنارگذاشتن معرفت و خواست حقیقت مطلق به عنوان رانة اصلی آن، و  ...

full text

مرگ خدا و پیامدهای آن در فلسفة نیچه

خدا و انگاره‌های هم‌بسته با او، در فلسفه‌ورزی نیچه موضوعیتی اساسی دارد. البته با این توضیح که نگاه نیچه به این مفاهیم، با رویکرد سایر اندیشمندان بسیار متفاوت است؛ او بسان دیگران برای اثبات مدعای خویش، دست به دامان استدلال‌های مرسوم فلسفی نمی‌شود و شیوة دیگری برمی‌گزیند. شیوه‌ای که برآمده از نگاه انضمامی او به زمانه‌ای است که در آن می‌زید، نه صرفاً براهینی انتزاعی و بریده از واقعیت. همچنین بیان ا...

full text

امر سوم در احکام تألیفی پیشینی در فلسفة کانت

کانت معتقد است در احکام تألیفی، به امر سوم یا واسطه‌ای نیاز است تا محمولی که بیرون از مفهوم موضوع است و به‌عبارت دیگر، مندرج در مفهوم موضوع نیست، به نحو مرتبط و ضروری به موضوع حمل کنیم. این مسأله در مورد احکام تألیفی پیشینی به صورت معمایی ظهور می‌کند؛ زیرا این احکام، فاقد هرگونه محتوای تجربی بوده و بنابراین برخلاف احکام تألیفی پسینی، نمی‌توان برای آن‌ها ازشهودهای تجربی به عنوان امر سوم سود جست....

full text

فلسفة ادب و هنر مدرن و اخلاق پسامدرن

یورگن هابرماس (1992) اذعان داشته که «پروژة مدرنیته»، با ریشه‌های آن در دورة «روشنگری» سدة هجدهم، به جدایی حوزه‌های علم و اخلاق و هنر از یکدیگر و از عالم واقعی انجامیده است. در این مقاله، این فرضیه مطرح شده است که مشخصة بارز «پروژة مدرنیته»، یعنی تلاش برای دستیابی به «واقعیت» های عالم و بیان آنها در قالب زبانی علمی و «واقعیت نما»، به حوزة اندیشه و هنر هم راه می‌یابد و «واقع‌گرایی» و استفاده از ز...

full text

مرگ خدا و پیامدهای آن در فلسفة نیچه

خدا و انگاره های هم بسته با او، در فلسفه ورزی نیچه موضوعیتی اساسی دارد. البته با این توضیح که نگاه نیچه به این مفاهیم، با رویکرد سایر اندیشمندان بسیار متفاوت است؛ او بسان دیگران برای اثبات مدعای خویش، دست به دامان استدلال های مرسوم فلسفی نمی شود و شیوة دیگری برمی گزیند. شیوه ای که برآمده از نگاه انضمامی او به زمانه ای است که در آن می زید، نه صرفاً براهینی انتزاعی و بریده از واقعیت. همچنین بیان ا...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 14  issue 55

pages  53- 76

publication date 2018-11-22

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023